فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 108
مقدمه
بررسي پديده ها و مسائل اجتماعي از دغدغه هاي اساسي متخصصين علوم اجتماعي است. در اين راستا پژوهشي انجام شده تا به بررسي يكي ازآسيب هاي اجتماعي به نام طلاق بپردازد. در تحقيقاتي كه درگذشته توسط محققين ديگرانجام شده ثابت شده است كه وقتي طلاق،به يك آسيب اجتماعي تبديل شود باعث ايجاد آسيب هاي اجتماعي ديگردر جامعه چه به صورت مستقيم وچه به صورت غيرمستقيم مي شود مثل اعتياد ،بزهكاري،خودكشي،اختلالات رفتاري وشخصيتي و…… در اين پژوهش سعي شده تا از جنبه ديگري به اين مسئله بپردازدو جوابي براي اين سؤال كه چه علل اجتماعي دخيل دردرخوا ست طلاق مي با شد پرداخته شود.
چه ساختارهاي اجتماعي،فرهنگي دراين امردخالت دارند وسرنوشتي اين چنين را براي برخي ازدواج هاوزندگي هاي زنا شوئي رقم مي زنند.اين پژوهش براساس نظريه مبادله به بررسي اين آسيب پرداخته تا از اين منظر،متغيرهايي رادر نظربگيرد واثر آنها را بر طلاق و افزايش آن مطالعه كند وبا درنظرگرفتن وتوجه به اين متغيرها گا هي درجهت حذف،كا هش و يا تغيراين متغيرها برداشته شود تا هدف اصلي كه مهار طلاق در سطح جامعه مي باشد با انجام اين گونه پژوهشها محقق شود .
فصل اول
بيان مسئله
طلاق مهمترين عامل ازهم گسيختگي بنيادي ترين بخش جامعه يعني خانواده است.شيوه نهادي شده پايان يك ازدواج واين پايان يافتن تحت هرشرايطي داراي پيامدهاي منفي بسياري است.طلاق به عنوان يك پديده اجتماعي به طورمستقيم و غير مستقيم برافرادآن خانواده درنقش هاي پدر،مادروفرزندتاثير مي گذارد.طلاق رواني هرچند در جامعه آمارقابل توجهي ا ست واثرات خاصي را برخانواده مي گذارد اما چون به صورت رسمي موردبررسي قرارنگرفته آماري ازآن دردست نيست اما نوع ديگرطلاق(طلاق قانوني يا رسمي) به دليل گستردگي وافزايش آن درجامعه به يك آسيب اجتماعي تبديل شده و پژوهشگران زيادي را به بررسي اين مسئله سوق داده است.
طلاق وقتي به يك آسيب اجتماعي تبديل مي شود،اولين واساسي ترين ضربه را به نهاد خانواده داردآورده وزمينه را براي آسيب هاي اجتماعي ديگر ازقبيل اعتياد،خودكشي، بيماري هاي روحي ورواني و……فراهم مي كند . لازم است به اين مسئله نيزدقت كنيم كه اين رابطه به صورت متقابل و تعامل بين انواع آسيب هاي اجتماعي وجود دارد كه افزايش يك آسيب زمينه افزايش آسيب هاي ديگر را فراهم مي كند . در اين پژوهش،پژوهشگر به بررسي عوامل اجتماعي مؤثر بر در خواست طلاق مي پردازد وبه اين منظور متغيرهايي همچون تفاوت سني زوجين،تفاوت عقايد زوجين،تفاوت تحصيلي،اعتياد،نا باروري،نگاه خانواده فرد نسبت به طلاق،براورده نشدن انتظارات نقش همسري دخالت ديگران درزندگي زوجين،عدم صداقت و ميزان شناخت پيش از ازدواج را در رابطه با در خواست طلاق مورد بررسي قرار مي دهد تا ميزان تاثير اين متغيرها در درخواست طلاق ارزيابي شود. اميد به اين كه با انجام چنين پژوهشهايي زمينه براي برنامه ريزي و آموزشهاي مختلف به افرادي كه قصدازدواج دارندو افرادي كه متاهل هستند فراهم گردد.
فصل دوم
اهميت و ضرورت پژوهش
دلايل گوناگون را مي توان بيان كرد كه دال بر اهميت بررسي مسئله طلاق در جامعه ايران به خصوص در شهرتهران مي با شد اين دلايل را با توجه به ابعادمتفاوت آثار و پيامدهاي طلاق درسطح فرد،خانواده،روابط اجتماعي،وبه طور كلي ساختارهاي جامعه مي توان عنوان كرد.طلاق به عنوان يك پديده اجتماعي اثرات مستقيم و غير مستقيم بر تعادل رواني فرد در نقش هاي مختلف همسري،بستگان،فرزند و دوستان داردكه اثرات آن غيرقابل چشم پوش است.به علت آثارعاطفي ناشي از طلاق برفرد است كه امكان وجودمشكلاتي را در فرد مي توان پس از طلاق مشاهده نمود.همسري كه بعداز طلاق بايد به تنهايي اوقات خويش را بگذراند و يا فرزندي كه ناچارست بدون هر دو ويا يكي از والدين خودبه سربرد و بستگان و دوستاني كه در ارتباطات خويش با اينگونه افراد دچار اختلالاتي مي گردند .همگي ازپيامدهاي طلاق ميباشد. ازپيامدهاي طلاق مي توان ازمشكلات اقتصادي كه به خصوص براي زنان در جامعه به وجود مي آيد صحبت كرد،كه مي تواند در آسيب هاي اجتماعي نقش مهمي داشته باشد.
به هم خوردن تعادل در يك نهاد اساسي جامعه يعني خانواده باعث به هم خوردن تعادلات در نهادهاي ديگر جامعه مي شود وبه اساس واستواري آن جامعه لطمه وارد مي كند.
البته دراينجا رشد طلاق حائز اهميت است كه اگر بيش از حد قابل قبول در جامعه باشد حالتي آسيبي را ايجاد مي كند واين مسئله در جوامع شهري ايران به خصوص در تهران بسيارصادق است. در مورد ضرورت انتخاب اين موضوع بايد به نقش طلاق در سايرآسيب هاي اجتماعي اشاره كرد كه خود مبين اهميت انتخاب موضوع مي باشد:
((طلاق ازجمله مباحث اجتماعي است كه در ساير پديده هاي آسيب شناسي انعكاسي بارز دارد. اكثر بررسي هاي انجام شده از رابطه بين طلاق و اعتياد،جرم،بزهكاري،روان پريشي،عدم تعادل شخصيتي،مسائل آموزشي تربيتي،خود كشي ويا جامعه ستيزي ونظاير آن حكايت دارد.و طلاق را علت آن مي داند.جالب اينكه رابطه طلاق با آسيب هاي اجتماعي گاه رابطه اي دوسويه است يعني برخي از اين معلول ها خود مي توا ند علت گرايش به طلاق باشند. مثلا اعتياد مي تواند عامل طلاق باشدولي خود طلاق تحت شرايطي متفاوت مي تواند عامل گرايش به اعتياد باشد.
اين مسئله در مورد جرم وجنايت،عدم تعادل شخصيتي و نظاير آن هم مي تواند صدق كند. لذا در اين پژوهش سعي شده است تابا بررسي علل طلاق راه را براي بحث جدي تر در باب اعتياد،جرم و جنايت،بزهكاري،روان پريشي ناثباتي رواني و شخصيتي،بحران هاي اجتماعي و خانوادگي فراهم سازد وازطرفي شناخت طلاق مقدم بر هر اقدام عملي براي كا هش آن و حفظ خانواده هاست و بالاخره كاوش و پژوهش درباره طلاق به طور غيرمستقيم شناخت ازدواج و شيوه هاي همسرگزيني وتشخيص خصايص كلي حاكم برآن به حساب مي آيد و مي توا ند درجهت غنا بخشيدن به فرهنگ زناشويي وزدودن فقر حاكم برآن مفيدافتد.(پيران 1369 )
هم چنين با نگاهي به آمار طلاق در ايران به خصوص در مناطق شهرها به خصوص در تهران شاهد رشد صعودي طلاق هستيم كه مي توان آن را به عنوان يك پديده آسيبي مطرح نمود وخود حاكي ازاهميت موضوع و ضرورت تحقيق مي باشد شهري مانند تهران با چنين جمعيتي در سالهاي آتي با مشكلاتي چون فرزندان بي سرپرست و مشكل حضانت آنها،همچنين تعداد زنان مطلقه و مشكل اعاشه آنها مواجه خواهد بود.(ساروخاني 1376 ).
هم چنين بايد گفت: (هيچگاه مطالعه آسيب شناسي اجتماعي، انحرافات اجتماعي و بزهكاري اجتماعي بدون شناسايي طلاق صورت پذير نيست به تعبير ديگر هر جامعه كه در جستجوي سلامت است بايد اين پديده را مهار كند).(همان منبع صفحه 17 )
فصل سوم
اهداف پژوهش : اهداف كلي
اهداف پژوهش به دو قسمت كلي و جزئي تقسيم مي شود.اهداف كلي تحقيق در ابتدا بيان مي شود هدف كلي از پژوهش حاضر بررسي عواملي است كه در طي زندگي زناشويي برآن تاثيرداشته و منجربه برگزيدن راه حلي به نام طلاق از طرف زوجين ويا يكي از آن دو براي پايان بخشيدن به زندگي زناشويي مي گردد.(علل اجتماعي) از سوي ديگر شناخت عوامل اجتماعي موثربر طلاق به عنوان گامي در جهت كنترل آن درجامعه كمك خواهدكرد(مشروط به ادامه تحقيقات دراين زمينه توسط محققين مطرح وبا تجربه ) پيامدهاي آن را به حداقل مي رساندو به سا لم سازي محيط اجتماعي كمك كرده وزمينه را براي رشد روحي و جسمي فرزنداني سا لم در محيط خانواده اي سا لم فراهم مي كند به طوركلي هدف اصلي ازاين تحقيق مهار موضوعي به نام طلاق در جامعه است.
اهداف جزئي شامل:
1.بررسي اين مسئله كه چه ارتباطي بين طلاق وتفاوت سني زوجين وجوددارد؟
2. بررسي اين مسئله كه چه ارتباطي بين طلاق و تفاوت عقايد زوجين وجوددارد؟
3. بررسي اين مسئله كه چه ارتباطي بين طلاق و تفاوت تحصيلات زوجين وجوددارد؟
4.بررسي اين مسئله كه چه ارتباطي بين طلاق و اعتياد وجوددارد؟
برچسب ها:
بررسي علل اجتماعي درخواست طلاق دربين زنان مراجعه كننده به دادگاه خانواده و عوامل موثر بر طلاق و کنترل آن