فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 43
1-1- زندگي و مذهب خواجه
1-1-1- نام و لقب و زادگاه و اجداد خواجه نصير:
اسم او را محمد گذاشتند و كينة ابوجعفر و لقب نصيرالدين هم بعدها بر نام و نام پدر و جدش افزوده شد، و بدين جهت در كتب به نام ابوجعفر نصيرالدين محدبن محمدبن حسن طوسي، يا مختصراً خواجه نصيرالدين طوسي مذكور است.
دستهاي از دانشوران او را خاتم فلاسفه و گروهي او را عقل حادي عشر و گروهي ديگر او را استاد البشر نام نهادهاند.
خانواده نصيرالدين طوسي، برحسب اقوال عدهاي از مورخين اصلاً از جهرود بودهاند، كه آن زمان از توابع ساوه حصوب ميشد، اما امروزه جزء ناحية قم است. اين خانواده در طوس سكني گرفته بودند و نيرالدين در طوس بدنيا آمده و آنجا بزرگ شده و بدين سبب مشهور به طوسي گرديده است.
اغلب مورخان عقيده دارند، كه خواجه طوسي در روز شنبه، يازدهم جماديالاول سال 597 هـ.ق، مطابق 1250 ميلادي هنگام طلوع آفتاب متولد شده است.
پدرش محمدبن حسن نام داشته و از مردم تحصيل كرده و تربيت شده آن عهد بوده و اهل علم و تدريس و روايت و درايت بوده است.
خواجه نصيرالدين سه پسر داشت به نامهاي:
صدرالدين علي، اصيلالدين حسن، فخرالدين احمد. صدرالدين علي كه بزرگترين اولاد خواجه بود، مردي دانشمند و در زمان حيات پدر متولي امور رصدخانه مراغه بوده و در علم نجوم دست داشته، و پس از مرگ خواجه بيشتر كارها و مناسب پدر را به دست آورده بود و متصي آن مشاغل گرديده و تا مدتي بعد از خواجه رياست رصدخانة مراغه را داشته است.
صدرالدين علي دختر عمادالدين ابوالفداء قهستاني (متوفي 666) پادشاه قهستاني را، كه به «قهستانيه» معروف بود، به ازدواج درآورده بود.
تاريخ وفات صدرالدين علي بدست نيامده وليكن معلوم است كه او زودتر از برادران خود درگذشته است.
اصيلالدين ابومحمد حسن، پسر دومي خواجه است و هنگام توقف خواجه در الموت و ميمون دژ در خدمت پدرش بوده و پس از تسليم خود شاه با پدر و موفق الدوله و رئيس الدوله و چند نفر از بزرگان از قلعه به زير آمده و به اردوي هلاكو پيوسته بود.
وي مانند پدرش در سياست و ادارة امور حكومت دخيل و در زمان حيات پدر و بعد از مرگ او متصدي مشاغل مهمه بوده است.
پايان زندگي او را مورخان مختلف نوشتهاند: در درهالاخبار ذكر شده كه در نيكونامي جهان را وداع گفت.
ابوالقاسم فخرالدين احمد كوچكترين اولاد خواجه، اصلش از طوس و مولدش مراغه بوده است. وي فا ضي حكيم و منجي بينظير و متولي موقوفات بوده. مردي نيكسيرت و خوش سيما و سخي و شيرين گفتار و نيكو اخلاق بوده است.
فخرالدين در زمان وزارت پدر مرتبه و حرمت و قدرت زايدالوصفي يافته بود. او مردي بسار فطن و داهي بوده است، در تاريخ وفات فخرالدين احمد مانند برادرش اصيلالدين اختلافست. مؤيداين گفته قول ابن الفوطي در تلخيص مجمعالآداب است كه در شرح حال فخرالدين گويد: «او در سيواس از بلاد روم در روز يكشنبه 21 ذيحجة سال (700) به قتل رسيده و نعش او به مراغه نقل و نزديك گور برادرش دفن گرديده است.»
وليكن بعضي ديگر واقعه قتل او را در سال 729 نوشتهاند و ابن الفوطي هم در چند جاي ديگر از همان كتاب ضمن شرح حال اشخاصي استرداد گفته كه خواجه فخرالدين احمد در رمضان 719 وارد بغداد شده است.
پس وي تا اين تاريخ در قيد حيات بوده و با آنكه اين تاريخ را ابنالفوطي چند مرتبه در چند جاي از كتاب خود تكرار كرده، چون اين قول با تصريح خود او در ترجمه حال فخرالدين احمد كه گفته در سال 700 به قتل رسيده مخالف است ظاهراً اشتباه است.
1-1-2- مذهب و وفات خواجه نصير:
دانشمندان و اصحاب تاريخ شك ندارند در اين كه، خواجه شيعي مذهب بوده است و بيشتر بر ايناند كه دروازه امامي بوده، و در اغلب كتابهاي كلامي خود به دروازه امام و وجوب عصمت آنها اشارت دارد.
با آنكه خواجه در ترويج آئين شيعه كوشش ميكرده و به زبان و قلم در پيشرفت مذهب اماميه سعي مينموده، باز، با كليةفرق اسلامي به مهر و محبت رفتار ميكرده، و به قدري كه در قدرت داشت از پيشآمدها و سختيها كه متوجه عمومي مسلمين ميشده جلوگيري مينموده، و پيوسته از تعصبهاي خشك مذهبي دوري ميكرده و هميشه پيرو حق و حقيقت بوده، و علماي شيعه همگي او را به ديانت و ترويج مذهب و وتاقت در نقل حديث توصيف كرده و با تجليل بسيار از او نام برده و رئيس اسلام و مسلمينش خواندهاند، و هيچ كس از اسماعيلي بودن او و يا تأييد آئين باطنيه كردن را در تأليفاتش سخني نرانده و همه او را امامي مذهب و از زعماي شيعه اثني عشيريه دانستهاند.
برچسب ها:
آشنایی با خوابه نصیر الدین طوسی زندگی مذهب تحصیل شاگردان اخلاق و آثار او